زیرا، ازیرا، از این راه، از این رو، از این جهت، ایرا، برای مثال تنم خمیده چو ذال است از آن کجا زلفت / به دال ماند و خالت چو نقطه بر سر ذال (امیرمعزی - لغتنامه - از آن کجا)
زیرا، ازیرا، از این راه، از این رو، از این جهت، ایرا، برای مِثال تنم خمیده چو ذال است از آن کجا زلفت / به دال ماند و خالت چو نقطه بر سر ذال (امیرمعزی - لغتنامه - از آن کجا)
منه . از او. از وی: زن پیر رفت و می آورد و جام از آن جام فرهاد شد شادکام. فردوسی. آن که برهم زن جمعیت ما شد یارب تو پریشانتر از آن زلف پریشانش کن. ؟ و رجوع به آن شود.
مِنْه ُ. از او. از وی: زن پیر رفت و می آورد و جام از آن جام فرهاد شد شادکام. فردوسی. آن که برهم زن جمعیت ما شد یارب تو پریشانتر از آن زلف پریشانش کن. ؟ و رجوع به آن شود.
بدان سبب. بدان جهت. بعلت آنکه: با قاضی شیراز هم بد بود از آنچه باری چند، امیر محمود گفته بود که قاضی را وزارت شاید. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 407). و رجوع به زانچه شود
بدان سبب. بدان جهت. بعلت آنکه: با قاضی شیراز هم بد بود از آنچه باری چند، امیر محمود گفته بود که قاضی را وزارت شاید. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 407). و رجوع به زانچه شود
از آنکه. بعلت آنکه. بجهت آنکه. از برای آنکه: تنم خمیده چو ذالست از آن کجا زلفت بدال ماند و خالت چو نقطه بر سر ذال. معزی. در و یاقوت من از همت و جود تو سزد زان کجا همت و جود تو چو بحر است و چو کان. ؟ (از آنندراج)
از آنکه. بعلت آنکه. بجهت آنکه. از برای آنکه: تنم خمیده چو ذالست از آن کجا زلفت بدال ماند و خالت چو نقطه بر سر ذال. معزی. در و یاقوت من از همت و جود تو سزد زان کجا همت و جود تو چو بحر است و چو کان. ؟ (از آنندراج)
از چیز معهود یا مذکور از مشارالیه، از آن جهت بدان سبب: از آن گریستم که... . (بیهقی)، از آن مردی است که در شهر چین میان چند تن خیق در میدان فرزند من قابض را بکشت و بیامد و ریش من بگرفت) (سمک عیار)، از آن جمله از جمله: و وی (ما الشعیر) آن چیزی است که بیست و چهار گونه بیماری معروف را سود دارد از آن... ذات الجنب و حمی مطبقه) (نوروز نامه)
از چیز معهود یا مذکور از مشارالیه، از آن جهت بدان سبب: از آن گریستم که... . (بیهقی)، از آن مردی است که در شهر چین میان چند تن خیق در میدان فرزند من قابض را بکشت و بیامد و ریش من بگرفت) (سمک عیار)، از آن جمله از جمله: و وی (ما الشعیر) آن چیزی است که بیست و چهار گونه بیماری معروف را سود دارد از آن... ذات الجنب و حمی مطبقه) (نوروز نامه)